۱۳۹۱/۴/۲۲

انواغ ریش ....



انواع ریش


شعر خود آغاز کنم دربارۀ انواع ریش
تا کنم تفسیر کم و بیش حالت و اوضاع ریش
ریش هم در ذات خود یک کشوری پهناور است
معرفی بنمایم و تعریف کنم اتباع ریش
اینچنین ریشی که می بینید آویزان تا به ناف
من نمیدانم که کی کردست چنین ابداع ریش
لیک میدانم کمی اندر خصوص نوعیتش
تا رسانم این خبر در مورد اطباع ریش
ریش مجبوری و فیشن یا که ریشِ ریش سفید
فرق دارد ریش طالب اندر این اجماع ریش
بس که بوی دارد، شپش دارد دگر هم چاره نیست
میخرد از بهر ریشش جوهر نعناع ریش
کندن ریش تمام خائین این وطن
مژدۀ باشد به مردم تا رسد اطلاع ریش
نیک بنگر ریش ریش داران و تشخیص کن خودت
ای که میخوانی در اینجا یک دو سه مصراع ریش
گفت » محمود « آرزو دارم به درگاۀ خدا
کی شود مردم نمایند یک دمی ادفاع ریش

سلطان محمود غیاثی
چهار شنبه، 2012/05/23

با عرض معذرت از دوستان عزیز چون لغاتی که در قافیۀ این شعر استفاده گردیده اند
لغاتی استند که به ندرت در محاورات روزمره و یا نوشته های ما بکار میروند، از اینرو
لازم دانستم تا معانی بعضی این لغات را مختصراً ذکر کنم.
اتباع  : پیروان ... تابعین .. کسانی که در یک کشور زندگی میکنند
ابداع : ایجاد کردن ... اولین بار ساختن یک چیزی یا کشف و اختراع هم گفته شده 
اطباع ... سرشت ... طبیعت .. جمع طبع
اجماع : جمع شدن ... گرد آمدن ..  در جمع
مصراع : نیم یک بیت یعنی یک فرد شعر
ادفاع : خوار و ذلیل گردانیدن


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر