۱۳۹۱/۴/۳۱

چطور به ما چه ؟


چطور به ما چه ؟

شنیدم خائنی با خود میگفت
وطن زیر و زبر باشد به ما چه ؟  
وطنداران همه آغشته در خون 
به هر سو در بدر باشد به ما چه ؟
بدادم هر جوانش چرس و پودر 
که بیمار و لدر باشد به ما چه ؟
بسوختم جنگل و هم بیشه زارش
درخت اش بی ثمر باشد به ما چه ؟
ببستم مکتب و فاکولته هایش
جوانش بی هنر باشد به ما چه ؟
نشاندم ماین های مختلف را 
زمینش پر خطر باشد به ما چه ؟
شکستم رادیو و تلویزیونش را
که مردم بی خبر باشد به ما چه ؟
گرفتم رشوه و کاری نکردم 
که کار ها سر به سر باشد به ما چه ؟
نماندم قیر شود راه های کشور
سرک کند و کپر باشد به ما چه ؟
زدم سنگ ملامت شاعرش را
که دایم خون جگر باشد به ما چه ؟  
بدزدیدم ز بانکش پول نقد را 
وطن بی سیم و زر باشد به ما چه ؟
ز موتر تا طیاره پرزه کردم
سواری گاو و خر باشد به ما چه ؟
فروختم داشته های تاریخش را
که موزیم بی اثر باشد به ما چه ؟  
ز معلم تا به دهقانش بکشتم
وطندار چشم تر باشد به ما چه ؟
شدم همدست با مُلک های دیگر
بدست کور و کر باشد به ما چه ؟
نصیحت کردمش نشنید و میگفت
وطن دوست بیشتر باشد به ما چه ؟  
سرش ببریدم و گفتم به »محمود«
از این حالش بتر باشد به ما چه ؟

سلطان محمود غیاثی
سال 2000 پاکستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر