۱۳۹۱/۴/۲۲

تاریخ منظوم ...


تا رفیق ها آمدند هورا و هورا ها کدیم
بعد چندی بر ضد شان شور و شورا ها کدیم

صد پروپاگند کردیم بر سرش در خط و سیر
کافرش خواندیم و مزدور کمونیستان و غیر
تا بدیدیم سایه اش را بر سرش کردیم فیر
تا نمائیم اعتراضی چند، سوختاندیم تیر

گفتند ما میرویم چون زیاد غلطی ها کدیم
از خوشحالی رفتن شان مستی و غوغا کدیم

بیادر ها از شرق رسیده خانۀ ما صاف شد
ریشک ما شد دراز و سایه بانِ ناف شد
 معلم و رئیس و مامور جوالی و نداف شد
هر کس هم فریاد میزد سُمبه و یا شاف شد

خوب دیدیم کار های شان را تماشا ها کدیم
چون مگس بر سر زدیم و ناله ها برپا کدیم

کاسۀ صبر عوام لبریز گشت و در ستیز
آنگه طالب جان رسید و شد برادر در گریز
خوب قوماندان های مشهور میگریختند تیز تیز
هر چه داشتند میگذاشتند میزدند بر تانک خیز

آن یکیش از روی حسرت گفت چه خوب چور ها کدیم
گفت یکتایش که تیز شو زیاد از این کار ها کدیم

طالب آمد کیبلش بردست و میزد بی جواز
با وضو و بی وضو خواندیم ده ها بار نماز
تلویزیون ما شکست و کرد منع سیل و ساز
تا دو صد سال دیگر عقب رفتیم بی نیاز

وحشت اینها بدیدیم یاد سابق ها کدیم
از غم و اندوۀ بسیار ترک این دنیا کدیم

بیادر ها ناتو ره آورد، طالبان غاری شدند
هر چه پوک و پوده بود از ترس فراری شدند
ماند طالب جان، چه خوب مشهور به کوکناری شدند
از برای انتحار مصروف تیاری شدند

هرکی بعد از دیگری آمد شکایت ها کدیم
 ما امید خویش را بر ذات آن یکتا کدیم

حال نمیدانیم کدام است روز استقلال ما
شش و هفت و هشت ثور است روز اضمحلال ما
میتپد » محمود « و مینالد از این اقبال ما
ای خداوندا ببین اینست روز و حال ما

حال میهن را خراب دیدیم واویلا کدیم
میهن خود را به دست دیگران ایلا کدیم

سلطان محمود غیاثی
پنجشنبه، 2012/05/24

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر