۱۳۹۱/۴/۲۲

درد دل و پیام وطن پرستان ...


مرد میدان ایم پت و پنهان نه ایم
مثل طالب یا قوماندانان نه ایم
زور ما در بازوی راستین ماست
گر چه کهنه این همان آستین ماست
چون که دست ما به خونی رنگ نشد
هیچ یک میهن پرست بی ننگ نشد
تا فروشد میهن آبای خود
تا بسازد منزل زیبای خود

طفلک ما بوت پالش میکند
مادرم از درد نالش میکند
سر پناهی هم نداریم در وطن
پوشش کافی نداریم ما به تن
نان روز و شب به مشکل آوریم
از صداقت رنج، حاصل آوریم
پیاده میگردیم کروزین عار ماست
شاهد ما، چپلی غار غار ماست

نام ما را برده بیداد میکنید
بی سبب خائین قلمداد میکنید
ما همان نسل اصیل میهنیم
حافظ این گلشن و این مأمنیم
روز و شب در خدمتش آماده ایم
سر به کف در حفظ او ایستاده ایم
آن شعار ما که وطن یا کفن!
تا به حال در یاد ما است هموطن

ما نسوزانیم مکتب یا کتاب
یا که بنمائیم مسموم چند طلاب
عاشق تحصیل علم و دانشیم
از تعصب روز به روز در کاهشیم
زین سبب گوئیم به این اشخاص، شرور
زانکه مینمایند معلم را ترور
عوض راکت قلم بر دست ماست
فرق ما بنگر از اینجا تا کجاست

دشمنان خارجی و داخلی
آنکه میخورد دال با نان و مولی
آنکه گفت آخوند داداش من است
تومن و کلدار پاداش من است
هر چه میگفتیم که نیرنگ میکنند
ریش خود با خون تو رنگ میکنند
بهایی* و داداش دشمن شد به ما
بهر نفع خویش چاه کن شد به ما

اهل خانه غیر خانه شد به ما
مذهب و ملیت بهانه شد به ما
گفتیمش بور شو هزاره استی تو
ځه ورور جانه ! چیکاره استی تو
تاجیک و اوزبیک، نباشه، کیست دیگر؟
اکه ره دِه که کنه از ما حذر
زین سبب ما دشمن یک دیگریم
چونکه نادانیم و از گوش ها کریم

نیک بنگر چهل کشور بیشتر
میزنند بر جسم و جان ما تبر
رهبر ریش دار ما اغفال شد
چشم تان روشن وطن اشغال شد
با دو سه حرف نو و کهنه دیگر
کی فریبت میخوریم ما مکرر
چون که اکنون ما همه هوشیار شدیم
دشمن هر خائین و غدار شدیم

بی اتفاقی شد بلای جان ما
رفت از دست شوکت و هم شان ما
آنکه میگفت ( بهاگ ! پٹهان آگیا ) **
میشکافد حال قلب آسیا
گر عدو گرم است سردش می کنیم
زیر پای خود گَردَش می کنیم
جملگی با این روش هم باوریم
چشم او از کاسه اش در آوریم

ای برادر بیا که با هم تن شویم
متحد یکپارچه، تو و من شویم
تا شویم یک بار دیگر مستقل
دست با دست و شانه با هم، دل به دل
بار دیگر خاک خود آباد کنیم
مادر میهن خوش و دلشاد کنیم
زین سبب داستان سرایی میکنم
اتفاق از رب گدایی میکنم

نی گناه از ملیتیست نی مردمی
خوب چرتت را بزن یک چند دمی
کین مصیبت چیست دامنگیر ما؟
بشنوید این است این تفسیر ما
گر نمیدانی بدان ای نازنین
در اخیر گوید ترا » محمود « چنین
میهن زیبای ما بی سر شده
چونکه چند میهن فروش رهبر شده

**************
* بهایی = برادر به زبان اردو
** یعنی بگریز که افغان آمد (اردو)

سلطان محمود غیاثی
بیست و چهارم می 2012


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر