۱۳۹۱/۵/۲

رباعیات وطنی


رباعیات وطنی

دور از وطنم دور از دیاری وطنم
در مُلک مسافری به یاد وطنم
کو دوست عزیزی که بیارد خبرش ؟
قربان کنم جان و سر و پای و تنم

***

کو دوست عزیزی که بگیرد خبرم ؟
از داغ جدایی تو گُل زد جگرم
نی یار و برادر و نه خواهر نه پدر
نی مادر دلسوز که گیرد به برم

***

ای وای ز بس داغ وطن دیده دلم
دوری یک سو ، دچار صد ها مشکلم
هر چند روم به این و آن مُلک دگر
آرام نمیگیرم چو دور است منزلم

سلطان محمود غیاثی
8/7/1995
روالپندی پاکستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر