۱۳۹۱/۷/۲۶

هر کی مکتب رفت

از بس اخبار تخریب مکاتب و مراکز تعلیمی را در وطن عزیز خود شنیدم مجبور شدم که سوالی مطرح کنم و دربارۀ آن بنویسم و درد دل کنم.
تقریباً سی و پنج سال شد که هر وقت و ناوقت اخبار سوختاندن مکاتب ابتدائی، متوسطه و لیسه های پسران و دختران را در قرأ و قصبات، ولسوالی ها، ولایات و حتی پایتخت کشور یعنی شهر زیبای کابل، میشنویم، می بینیم و یا از طریق اخبار و مجلات میخوانیم و یا اینکه اکثراً مکاتب دختران آماج حملات تسممی قرار میگیرند تا به نحوی از انحا مانع تحصیل علم و دانش ایشان گردند.
بیائید کمی به عقب بگردیم و رسانه ها را مرور کنیم که قبل از سال 1357 خورشیدی چند باب مکتب در افغانستان عزیز ما به آتش کشیده شده بودند؟ زیاد دور نمیرویم، و خوشبختانه هنوز هم متولدین سالهای 1340 خورشیدی و قبل از آن و بعد از آن حیات دارند و شاهدین عینی بشمار میروند. از این هموطنان میپرسیم که در طول هژده سال زندگی قبل از سالهای 57 و 58 اخبار سوختاندن چند باب مکتب را در سراسر افغانستان شنیده اند؟ به یقین میگویند که : هیچ . چند باب مکتب آماج حملات تسممی قرار گرفته بودند؟ به یقین پاسخ منفی میباشد.
سوختاندن مکاتب و مسموم ساختن شاگردان ذکور و اناث در افغانستان از سالهای 1357-58 همگام با منسجم شدن تنظیم های افراطی جهادی در پاکستان و ایران، به رهبری ایالات متحده آمریکا و کمک های مالی امارات متحده عرب و سایر هم پیمانانشان آغاز شد.
افراد نظامی تنظیم های جهادی که در پاکستان و ایران تربیۀ نظامی میدیدند، دوباره به افغانستان آمده و به دستور آی، اس، آی و سی، آی ، ای و آخوند های ایرانی به تخریب پل و پلچک و شفاخانه و کتابخانه و مکاتب، میپرداختند. صد ها باب مکتب با کتاب های درسی و کتب مقدسه به آتش کشیده شدند. در مقابل کتاب های که در شهر پیشاور جهت تدریس اطفال افغان های مهاجر چاپ و توزیع گردید هیچ یک مطابق نصاب تعلیمی، دینی و دنیوی و بشری نبود ...
همه و همه از کشتن روس ها یا عسکر ها توسط مجاهدین و جمع و تفریق گلوله و بم و تفنگ حکایت ها داشتند. در حالیکه در حین زمان در مکاتب دولتی، مضامین دینیات، تلاوت قرآن، حدیث، تفسیر قرآن و سایر علوم دینی تدریس میشد ... یک روز هم نشد که معلمی در صنف بیاید و شاگردان را به کشتن مجاهدین که بعضی از آنها فریب خورده و هم افغان خود ما بودند، تشویق کنند.
ولی تنظیم های جهادی دلیلی را که برای مردم ارائه مینمودند، کافر شدن شاگردان مکاتب بود. هزاران هزار معلم در طول این سالها جام شهادت نوشیدند و قربانی جهل شدند.
بهر صورت، بعد از به پیروزی رسیدن حکومت جهادی در افغانستان، دیگر کسی نبود که مکاتب را آتش بزند و یا شاگردان مکاتب را مسموم نماید، چون تمام این اوامر از جانب رهبران گروه های افراطی، به تشویق و ترغیب و فتوای پاکستانی ها و ایرانی ها، به افراد تنظیم ها داده میشد و زمانیکه بر سر کرسی اقتدار تکیه زدند دیگر دلیلی برای سوختاندن مکاتب و کشتن معلمین نبود. اما با در گرفتن آتش جنگ بر سر اقتدار و چوکی، اینبار از مکاتب و پوهنتون ها و مراکز تعلیمی و تربیتی منحیث سنگر، پوسته، قوماندانی، زندان و شکنجه گاه ها استفاده گردید وبعضی از مکاتب نیز به پناهگاۀ مهاجرین کابلی که از مناطق جنگ زده فرار میکردند، مبدل گشت و تمام ساختمان های عام المنفعه و دارایی عامه بدست این دزدان تخریب و اشیا و لوازم موجوده در بین شان به غارت برده شد و سر از بازار های کارخانوی شهر پیشاور در آورد.
با شدت گرفتن جنگ های تنظیمی، دیگر مکتبی در شهر کابل باقی نماند که صدمه ندیده باشد و یا اگر ساختمان آن به شکل نسبی قابل استفاده بود، همۀ معلمین و شاگردان در فکر فرار از جنگ بودند و آنهایی که باقی مانده بودند دیگر مکتبی به روی شان باز نبود تا بروند و درس بخوانند. با کم شدن شدت جنگ در شهر کابل و سایر ولایت، میان تنظیم های جهادی، به اصطلاح خال، خال مکاتب، آنهم به همت اهالی محل و اشخاص علم پرور و با دانش گشوده شدند و با مشکلات بسیار و نداشتن چوکی و میز و وسایل درسی مثل کتاب وغیره به فعالیت آغاز کردند ... ولی دیگر کسی نبود که عمداً این مکاتب را آتش بزنند و تخریب کنند و یا شاگردان را مسموم کنند. زیرا همین اشخاص خودشان در رأس کار ها قرار داشتند. با روی کار آمدن حکومت طالبان و فرار مجاهدین از قدرت، همان تعداد کمی از مکاتب که فعالیت داشتند نیز به روی شاگردان به خصوص طبقۀ اناث بسته گردید و مدرسه های طالب سازی جاگزین آن گردید. باز هم می بینیم که مکاتب متروک و همان ساختمان های نیمه باقی مانده به نام مکتب، سوختانده نمیشدند، و بنا به گفته مردم مکتبی موجود میبود که میسوختاندند. زیرا افراد تنظیم های جهادی همه و همه خلع سلاح و از ترس کیبل طالبان، تبدیل به اشخاص بی غرض و به اصطلاح اصلاح شده، گردیده بودند که مانند سابق مصروف کار و غریبی و کراچی رانی و غیره گردیدند. در طول مدت حکمروایی پاکستان در لباس طالبان در افغانستان، گلیم درس و تعلیم از کشور ما به کلی بر چیده شد. بعد از سقوط طالبان توسط ناتو و پیدا شدن سر و کلۀ رهبران تنظیم های جهادی
از غار و غور و به اصطلاح رویکار آمدن دموکراسی، در افغانستان با فشار و توجۀ کشور های خارجی به درس و تعلیم در افغانستان، مکاتب به روی شاگردان گشوده شد و آهسته، آهسته به جلب و جذب شاگردان توجه صورت گرفت ، کتاب های جدید با نصاب تعلیمی جدید و به اصطلاح مدرن که در کتاب های دری، تاریخ، جغرافیه و ادبیات پشتو و چند مضمون دیگر آن، همه و همه دربارۀ عربستان سعودی و فتوحات عربستان تعلیم داده میشد، به دسترس شاگردان قرار گرفت. با وجود املا و انشأی خراب و محتوای بدرد نخور، خوب باز هم جای شکرش باقی است که اقلاً کاری صورت گرفت. البته ما به جزئیات نمی پردازیم که خود ما چاپخانه های بسیار مدرنی در شهر کابل داریم ولی باز هم کتاب های مکاتب ما در پاکستان به چاپ میرسد و سوانح ضیأالحق صدر سابق پاکستان در آن جا میابد، و گویی ما به غیر از تاریخ عربستان و تاخت و تاز شان بر وطن ما و ضیا الحق و بیگانگان، دیگر کسی در افغانستان نداشته و نداریم تا در کتابهای تاریخ در مورد شان صحبت کنیم و یا نه تاریخی داریم که نسل های حاضر و آینده دربارۀ اش بدانند. بهر صورت ! بعد از شکل گیری دوبارۀ طالبان، مخصوصاً در این اواخر سوختاندن مکاتب و مسموم سازی شاگردان دوباره آغاز گردیده و روزانه تعدادی از مکاتب به آتش کشانیده میشوند و یا شاگردان به خصوص دختران مسموم میگردند. چرا؟ این دشمنی با علم و ادب و تحصیل دانش از برای چیست؟ چرا هر گروهی که بطوری با جهاد سر و کار دارند، با درس و تعلیم دشمنی دارند؟ نا گفته نماند اینقدر هم که فعالیت صورت گرفته است بخاطر وصول پول از کشور های خارجی بوده که از گاو غدودش را بر معارف کشور مصرف نموده اند و باقی را خود میدانید .... چرا از تخریب مکاتب و مسموم سازی شاگردان جلوگیری نمیشود؟
زیرا گفته اند : هر کی مکتب رفت آدم میشود ...
دشمنان مردم افغانستان بخاطری مانع درس و تعلیم افغان ها میگردند تا بتوانند از آنها به بهانۀ دین، مذهب ملیت، قوم، زبان، نژاد و غیره به خوبی استفاده کنند. چرا گفته اند ” هر کی مکتب رفت آدم میشود ” ؟ بخاطری که انسان با کسب علم از خیر و شر، خوب و بد و دروغ و حقیقت آگاه میشود و در نتیجه آنچه را که درست است می پذیرد. زود فریب نمیخورد، حرف های را که میشنود یا میخواند چشم و گوش بسته قبول نمیکند، به تشویق خارجی ها وطن خود را به آتش نمیکشد، وجدان خود را به بیگانگان بخاطر رسیدن به قدرت نمیفروشد ... و و و و .....
پس میتوان گفت که دشمن وطن نمیخواهد اطفال و نوجوانان و جوانان کشور ما از نعمت علم و دانش بهره مند گردند، زیرا شخص بیخبر از همه جا را میتوان به آسانی فریب داد و با نشان دادن باغ های سرخ و سبز و وعده وعید فریفت و از او برای رسیدن به مرام و اهداف خویش استفاده کرد.
پس در نتیجه مردم بیچارۀ افغانستان باید دشمن اصلی خویش را بشناسند و دیگر به هیچ وجه از این اشخاص پیروی نکنند. ما مردم عام و عادی چگونه میتوانیم در این مبارزۀ جهل و علم، سهم وطنپرستانۀ خود را ایفا نمائیم؟
بیائید از بین خانواده های خود شروع کنیم ... اگر می بینید که پسر یا دختری به مکتب رفتن مطالعه و تحصیل علم و دانش علاقمند است ولی نمیتواند از عهدۀ مخارج آن براید و در مقابل شما میتوانید با وی کمک کنید، پس لطفاً اگر یک قلم، کتابچه، کتاب، خط کش، و یا هر چیزی که باعث تشویق بیشتر شان میگردد، برایشان فراهم کنید ... تحفۀ ناچیز و یا ارزان شما شاید در نظر دیگران و یا خودتان کم ارزش باشد ولی برای کسی که آنرا بدست میارد و یا در آرزوی داشتن کتابی است که نمیتواند آنرا بخرد، خیلی ارزشمند است ... اگر مانند شما ده نفر دیگر به هموطنان یا اعضای خانواده های خود چنین کمکی میکنند و این تعداد به صد و هزار و میلیون میرسد ... آنگاه میدانیم که چه کاری با ارزشی را برای آیندۀ این وطن بلا کشیدۀ خویش انجام داده ایم ... همان اولاد وطن را که دشمنان و وطن فروشان نمیگذارند تا به مکتب بروند و آدم شوند، شما کمک کنید و این خود مشتی محکم ایست به دهان دشمنان میهن.
حتی تشویق و ترغیب شفاهی ما نیز باعث پیشرفت دانش آموزان ما میگردد.
پس بیائید تلاش کنیم تا به عوض تفنگ زمینه بدست گرفتن قلم را برای اطفال میهن فراهم نمائیم ... چهرۀ سیاۀ این تفنگداران را به نسل های آینده بشناسانیم و نگذاریم مراکز تعلیمی ما به نام این جنایتکاران و وطنفروشان مسمی گردد و اگر حال نمیتوانیم کاری از پیش ببریم، امید هست که در آینده بتوانیم اسامی این جنایتکاران را از سرلوحۀ مدارس و مراکز تعلیمی خویش سرنگون کنیم و چهار راهی ها و جاده ها را از وجود عکس های ننگین شان پاک بسازیم ... زیرا دشمن واقعی کسیست که مانع ترقی وطن و احیای علم و دانش در کشور میگردد..

سلطان محمود غیاثی
2012 اکتوبر ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر