بهتر است

گفت دمی با یار جانی زندگانی بهتر است

زندگی پهلوی جانان جاودانی بهتر است

گر نباشد در کنارت، یا به بالینت چه سود؟

غم مخور بالای غم ها شادمانی بهتر است

ور بیاید در خزان عمر شُکرش باقی است

کیف و کان وصل پیری از جوانی بهتر است

اندر این دوران خرکاری، اگر داری خری؟

جایی رفتار خرامان، خردوانی بهتر است

 ثروت اندوزید ز هر راهی که میدانید خوش است

 کام خود حاصل کنید چون کامرانی بهتر است

گفتمش ای جان من چند پندی گویم بهر تو

دیگران را نیز اگر تو بشنوانی بهتر است

زین همه بیهوده افکاری که در سراست ترا

مغز خود را هر زمان خانه تکانی بهتر است

ثروت اندوختن به دنیا کار عاقل نیست بدان

با سخاوت باش که گنجِ آسمانی بهتر است

هم مسیحا وار ببخشا و شفا ده دشمنان 

با خصم پیش آمدن با مهربانی بهتر است

آتش افروختن چه سهل است بر سر هر کس مگر

فرق آفتاب سوخته ای را سایه بانی بهتر است

گر نمی آید ز تو فیضی و خیری بر کسان

بی ضرر شو چونکه دایم بی زیانی بهتر است

پرده پوشی بر خطای دیگران مردانگیست

هم فراموش کردنِ راز نهانی بهتر است

اغنیا را بر سر خوانی کرم دعوت مکن

گشنه ها را دادن یک لقمه نانی بهتر است

گر توان داری ستمرانی کنی بر بیکسان

زین توان، گر خوب بدانی ناتوانی بهتر است

میگشایی گر زبانت هر زمان با لعنتی

گر نداری حرف نیکی بی زبانی بهتر است

نی وفا ماند و نه یاری و نه سوگند و عمل

رخت ببستن هم از این دنیای فانی بهتر است

آه چه خوش گفتی تو « محمود» آرزوی آخر ات

مرگم آید، هم چه مرگی؟ ناگهانی بهتر است

سلطان محمود «غیاثی»

پنجشنبه‏، 2013‏/08‏/22