۱۳۹۲/۹/۱۷

ملا و هنرمندان

هفت سال پیش نظر به خواهش یکی از دوستانی که زورش را نداشتیم به منطقه پل متک که نسوار آن بسیار مشهور است به خاطر اشتراک در محفل شرینی خوری پسرش با تمام وسایل موسیقی غربی و شرقی و گروپ موسیقی رفتیم ... قرار گفته مردم سی سال بعد اولین گروپ موسیقی بود که در آن منطقه به صورت رنده هنرنمایی میکرد ... البته برنامه ما از طرف روز بود ... و روز هم روز جمعه ... برنامه را شروع کردیم و مردم بسیاری برای شنیدن جمع شده بودند و از هر طرف فرمایش های آهنگ ها را با بخششی روان میکردند . برنامه را تا ساعت دوازده و نیم ظهر ادامه دادیم و اعلام کردیم که بخاطر نماز جمعه و صرف طعام چاشت موسیقی را توقف میدهیم ... خوب همه کسانی که نماز خوان بودند رفتند و نماز خوانده شد و نان خورده شد و از ملا امام مسجد خواهش کردند که تا بیاید و به اصطلاح نیمه نکاح را بخاطر محرم شدن نامزد ها سر و سامان بدهد ولی ملا با بسیار عقده و اعصاب خراب گفت: بروید و نکاح را هم سر همان شیطان های که با ساز آورده اید،  بسته کنید ...
اینجانب داوطلب شدم که من حاضرم که خوبتر از این ملا صاحب خطبۀ نکاح را به طور قانونی و شرعی جاری بسازم ولی دوست ما بخاطر ایجاد نشدن مشکل برای خانواده عروس از ملا صاحب خواهش کرد نکاح را بسته کند و بعد از کش و گیر زیاد یک نوت هزار افغانیگی را در دستش گذاشت تا ملا صاحب راضی شد و نکاح را بسته کرد ... بعد از ختم نکاح برایش گفتم : ملا صاحب ما خو موسیقی کار ماست و از همین طریق امرار معاش میکنیم ولی تو چطور از کلام خدایی که به او ایمان داری و آنرا فرائت میکنی پول میگیری ؟؟؟ آنهم نه حق الزحمه بلکه رشوت .... ؟؟؟؟؟ قریب فتوای کفر اینجانب را صادر کرده بود ولی خدا فضل کرد و بعد از یکی دو ساعت دیگر برنامه ما خلاص شد و صحیح و سلامت به کابل آمدیم ... با وجود اینکه ملا صاحب یک چند بد دعای عربی در پشت ما خواند و کُف و چُف کرد ...

سلطان محمود غیاثی 
2013 هندوستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر