۱۳۹۲/۱۰/۲۰

چند دوبیتی جدید

دوپیازه
خدایا صبر ما اندازه داره
دلم درد ها و زخم تازه داره
غریب از گشنگی مُرد و قوماندان
برای چاشت و شام دوپیازه داره

خسته کن
ز درد خود بنالم، خسته کن شد
لب و روی کشالم، خسته کن شد
نمی پرسی چرا؟ من خود بگویم
به غربت هژده سالم، خسته کن شد

اشتها
دمِ دیگر بولانی مزه میته
ز دست یار جانی مزه میته
برای نان شب یک چیز ساده
تنها بانجان بورانی مزه میته

یاد ما کن
وطندار گاه و بیگاه یاد ما کن
دم صبح، یا به شامگاه یاد ما کن
شده چند سال که از میهن به دورم
چکر رفتی گذرگاه یاد ما کن

یادم نمیره
وطن درد و غمت یادم نمیره
وطن جنگ و بمت یادم نمیره
وطن هر جا که باشم، با تو هستم
وطن زیاد و کمت یادم نمیره

سلــ(محـ(غیاثی)ـمـود)ــطان
‏جمعه‏، 2014‏/01‏/10
  

۱ نظر:

  1. از تمام دوستان عزیز خواهشمندم تا نظریات خود را در اینجا به نشر برسانند ....

    پاسخحذف